♣♣♣مـــتن اسـتوانه کـــوروش♣♣♣
جمعه, ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۱۹ ق.ظ

متن حاوی روایتی از فتح بابل توسط کوروش در ۵۳۹ پ. م. است و با گفتاری از مردوخ ایزد بابلی در مورد جنایتهای نبونعید، آخرین پادشاه کلدانی، آغاز میشود (سطرهای ۴–۸). در ادامه روایتی از جستجوی مردوخ
برای یافتن پادشاه شایسته، انتساب کوروش به حکمرانی تمام جهان و عاملیت او
در فتح بابل بدون جنگ آورده میشود (سطرهای ۹–۱۹). سپس کوروش، با لحن اول
شخص، القاب و نسب خود را برمیشمرد (سطرهای ۲۰–۲۲) و اعلام میکند که صلح
کشور را تضمینکرده (سطرهای ۲۲–۲۶) که به موجب آن او و پسرش کمبوجیه مشمول
رحمت مردوخ شدهاند (سطرهای ۲۶–۳۰). او بازسازی معبد، که در دوران زمامداری
نبونعید به فراموشی سپرده شده بود و اجازهاش به تبعیدشدگان مبنی بر
بازگشت به میهنشان را توصیف میکند (سطرهای ۳۰–۳۶). در پایان، پادشاه
بازسازی دفاع شهر بابل را توصیف کرده (سطرهای ۳۶–۴۳) و گزارش میکند که به
هنگام بازسازی، کتیبهای از آشوربانیپال را دید.